چرا سازمان مجاهدین خلق به جایگاه امروزی رسیدهاند؟!
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۶۵۳۹
آفتابنیوز :
سید عطاءالله مهاجرانی نوشت: چرا سازمان مجاهدین خلق به این جایگاهی رسیدهاند که رسیدهاند؟! چرا به روایت اخوان ثالث: خشکید و کویر لوت شد دنیاشان امروز بد و ازین بتر فرداشان چرا در سراب سرگشته شدند؟ در مقاله هفته پیش به چیستی سرگشتگی در سراب اشاره کردم. در این مقاله رویکردم به چرایی این سرگشتگی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا چنین شدند؟ گوته شاعر و نویسنده و متفکر ارجمند آلمانی و البته شیدای حافظ به دستیارش یوهان اکرمان، نکته بسیار مهمی را مطرح کرده است. چرا انسانها خطای خود را ادامه میدهند؟ ظاهرا چنین به نظر میرسد که انسان اگر خطایی انجام داد، دیگر چنان خطایی را تکرار نکند. گفته شده است که انسان باورمند از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. گوته میگوید: «اگر انسانی سبک زندگی خود را بر خطا بنا کرد، به خطاهایش ادامه میدهد.» (۱) این جمله قیمت ندارد! هر قدر درباره عمق این تعبیر بیندیشیم، بیکرانه مینماید.
به عنوان مثال، کسی که دزدی را به عنوان سبک زندگی خود انتخاب میکند. در چارچوب چنان سبکی او گریزی از دزدی ندارد. به اصطلاح دزدی ملکه یا عادت ثانوی او میشود. چنانکه فرد متملق یا زاهد یا عشرتطلب هر کدام مطابق سبک زندگی که انتخاب کردهاند، رفتار میکنند و: «از کوزه همان برون تراود که در اوست!»
سازمان مجاهدین از آغاز یک سبک زندگی برای خود انتخاب کردند و بعدا با تکیه بر سازماندهی و امکانات نظامی و مالی و تشکیل قلعه در بسته سازمانی یا اردوگاه نظامی شبه گتو، آن سبک زندگی سنگوارهای شد و دیگر اعضای سازمان نمیتوانستند از دیواره سخت و چدنی آن قلعه خارج شوند. ما اکنون با افرادی رویارو هستیم که معدل سنّی آنها حدود ۶۵ سال است. پیرزنان و پیرمردان که از شکل یونیفرم آنها در پوشش و نیز یونیفرم آنان در روش و منش میتوان سبک زندگی آنها را شناخت. این سبک زندگی چه مختصاتی دارد؟
یکم: زندگی براساس توهم - در چنین سبک زندگی در خانه خوشخیالی خویش گمان میکند تا پیروزی یک گام دیگر نمانده است. حکومت آخوندها سرنگون میشود و سازمان مجاهدین تشکیل حکومت میدهند، مریم رجوی هم که سالهای سال است رییسجمهور است. اصلا مثل روسای جمهور گارد تشریفاتی دارد! با روسای جمهور سابق و نخستوزیران سابق ملاقات میکند. این توهم یکبار زیر سایه ارتش صدام، در عملیات فروغ جاودان شکل میگیرد، منتها فروغ جاودان به مرصاد تبدیل میشود.
همان تمثیل سراب در سوره نور. وقتی تشنه سرگشته تفته به سراب میرسد: کارهایشان، چون سرابی در زمینی هموار است که تشنه، آن را آبی میپندارد تا، چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است. (سوره نور، آیه ۳۹)
دوم: نفی هویت انسانی- هویت انسانی با آزادی و اختیار و قدرت انتخاب، شکل میگیرد. در سازمان اعضا میبایست این سهگانه هویت انسانی خود را تقدیم مسعود یا مریم کنند. آنان دیگر مطلقا از خود اختیاری ندارند. حتی میبایست غرایز طبیعی خود را انکار کنند. شما به چهره پیرزنان بازمانده در اردوگاه اشرف ۳ دقیق شوید. همگی شکل و شمایل انسانهای حاشیهنشین را به لحاظ قیافه و سر و لباس پیدا کردهاند. هویت و زنانگی آنان فدای سازمان شده است. نه ازدواج نه فرزندی، نه حس مادری و نه زندگی به شکل طبیعی.
سوم: امتناع پرسشگری- در این سبک زندگی در چارچوب فرقه، هیچ عضوی حق پرسشگری ندارد، نمیتواند بپرسد که واقعا مسعود رجوی زنده است یا نیست؟ سازمان ابزار دست اسراییل است یا نیست؟ زندگی سوپر اشرافی خواهر مریم و رهبران سازمان چرا چنان است و زندگی اعضا در کمپ مثل یهودیان اسیر در تربلینکا! برای اینکه کوچکترین مجال و فرصت پرسشگری پیش نیاید، دروازههای اطلاعات و اخبار بهرویشان بسته است. حق ندارند اخبار جهان و ایران را خودشان مستقیما پیگیری کنند. این تخلف و خطای سازمانی است و اگر مرتکب شوند بایست حساب پس بدهند.
چهارم: نفی ارتباط انسانی- افراد نمیتوانند در درون اردوگاه حلقههای دوستی یا مطالعاتی تشکیل دهند. باید ذوب در سازمان باشند، از سویی مدیریت روابط انسانی به گونهای است که همه از یکدیگر میهراسند. مراقب حرف زدن خود هستند، از کجا که آن دوست یا رفیق حرف او را به روایت خود به سازمان گزارش نکند.
پنجم: خشونت در کلام و در رفتار- اگر زرتشت پیامبر بزرگ موحد ایرانی گفت: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، این سهگانه در سازمان با خشونت و قساوت ترسیم و تاکید میشود. هر کس در سخن گفتن بیشتر داد بزند و در عمل خشونت بیشتری نشان دهد و به گرگی درنده بیشتر شباهت پیدا کند، انقلابیتر است، به عنوان نمونه حرف زدن مریم رجوی را ببینید، اصلا نمیتواند داد نزند. داد زدن سبک سخن اوست.
مثل فیلمی که از مسعود رجوی پخش شده است، در زیارت امام حسین علیهالسلام، فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی! جوری نعره میزند که ربطی به حال و هوای دعا ندارد. این پنج ویژگی تبدیل به سبک «زندگانی سازمانی» شده است. میبایست در درجه اول خود را از این سبک نجات دهند چنانکه در فاصله کمپ اشرف یک و دو و کمپ دو در لیبرتی و کمپ سه در آلبانی برخی از اعضا، با کمک سازمان ملل و امریکا خود را از چنبره یوغ هویتکش سازمان نجات دادند.
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: سید عطاءالله مهاجرانی سازمان مجاهدین خلق سازمان مجاهدین سبک زندگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۶۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی
معاون فرهنگی اجتماعی فراجا در یادداشتی به مناسبت روز روانشناس و مشاور، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی را ارمغان روانشناسان و مشاوران عنوان کرد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سردار سعید منتظرالمهدی، معاون فرهنگی اجتماعی فراجا در یادداشتی به مناسبت روز روانشناس و مشاور با بیان اینکه مراتب قدردانیم را از این قشر دغدغهمند و دلسوز در راستای سلامت روان جامعه اعلام میدارم، گفت: حضور و فعالیت روانشناسان و مشاوران در سازمان بزرگ انتظامی کشور نیز منشاء خیر و مفید فایده بوده است.
وی در ادامه یادداشت یادآور شد: بیش از یک سده از جای گرفتن روان شناسی «علم النفس» در متون دانشگاهی ایران میگذرد وزمینه برای نشر و اشاعه این رشته علمی نوپا در کشورمان فراهم شد؛ در این سالها روان شناسی و متعاقب آن مشاوره، به تدریج قلمرو کاربست خود را به بسیاری از حیطههای حیات فردی و اجتماعی مردمان این دیار بسط و گسترش یافته بگونهای که اینک کمتر حیطه اجتماعی، سازمانی، بین فردی و فردی را میتوان نشان کرد که در آن روانشناسان ایفای نقش نکرده باشند.
وی گفت: اینک گروهی از روان شناسان در قلمروهای آموزشی و یادگیری به معلمان و مربیان میآموزند تا فعالیتهای آموزشی و تربیتی خود را به نحوی سامان دهند که بهتر از همیشه به شکل گیری «شخصیت» و منش کودکان، نوجوانان و جوانان این سرزمین یاری رسانند. گروهی دیگر از آنان، به همراه مشاوران و روان پزشکان، در کلینیکها و درمانگاههای خصوصی و عمومی صبورانه و حرفهای چم و خم «کنار آمدن» با رنجهای ناگزیر زندگی و فروکاستن از آلام حاد و مزمن روان را به درمانجویان یاد میدهند. آنان با بهره جستن از دانش بالینی و مشاورهای خویش روان یاری گیرندگان را شفا میبخشند و ذهن آنان را پذیرای تجارب نو و کامرواساز میکنند.
منتظر المهدی گفت: خدمات روان شناسان و مشاوران، به ویژه در این سالیان، بسیار فراتر از این دو قلمرو آموزشی و درمانی (تراپی) رفته است؛ هم اکنون دهها روانشناس در صنایع، کارخانجات، موسسات اجتماعی، سازمانهای نظامی و سازمان پلیس حضور دارند و با دانش روان شناختی خود (از روان شناسی اجتماعی گرفته تا روان شناسی صنعتی و سازمانی و روان شناسی نظامی و جز آن) به مدیران کمک میکنند تا منابع انسانی خویش را بگونهای به کار گیرند که هم رضایت و سلامت و انگیزش آنان فرونی یابد و هم بهره وری و عملکرد سازمان افزایش یابد.
وی بیان داشت: ما درسازمان پلیس بسیاری از موفقیتهای خود را مرهون تلاشهای حرفهای و مسئولانهی روان شناسان و مشاورانی هستیم که در جای جای این سازمان بزرگ (از پلیس آگاهی تا گزینش و دانشگاهها و مراکز آموزشی و کلانتریها و بیمارستانها و مراکز مشاوره و …) به ایفای نقش میپردازند و به گره گشودن از مشکلات مردم و کارکنان یاری میرسانند.
سردار منتظرالمهدی افزود: حاصل تلاش بیش از ۱۸۰۰ مشاور در ۱۱۰۰ کلانتری و ۵۵ مرکز مشاوره، همانا صلح و سازش ۷۰ درصدی در پروندههای ارجاعی است؛ پروندههایی با اختلافات چندین ساله به دست و تدبیر روانشناسان و مشاورانِ معاونت فرهنگی و اجتماعی مستقر در کلانتریها و مراکز و دوایر مشاوره حل و فصل گردیده و در نهایت از حجم ورودی پروندهها به دستگاه قضایی کاسته شده است.
معاون فرهنگی اجتماعی فراجا خاطر نشان کرد: در انتها باید قدردانِ روان شناسان و مشاورانی باشیم که با ارائه دامنه وسیعی از خدمات حرفهای و تخصصی، سهم سترگی در پویایی و توسعه و سلامت جامعه دارند؛ همانانی که رنجمان را تسکین میبخشند و راه و روش خوشبخت زیستن، فضیلتمند بودن و شکوفا شدن را پیش رویمان قرار میدهند.